مرسانامرسانا، تا این لحظه: 3 سال و 6 ماه و 17 روز سن داره

پرنسس زندگی ما ...

گر خوبم‌گر بدم ملالی نیست چون تو را دارم

هفته سی ام

سلام قشنگم امروز روز ملاقات ماست قراره شما خانم خانما رو ببینیم دلمون برات لک زده  ساعت ۵ سونوگرافی نسیم پرتو نوبت داشتیم با آقای پدر رفتیم اونجا  خانم دکتر گفتن شما خوابیدی و پشتت رو کردی منم دو تا سرفه کردم و اروم نوازشت کردم تا کم کم بیدار شدی  شما گل دختر مامان حالت سفالیک بودی وزن اتون هم ۱۶۲۰ بود  و سن سونو ۳۰ هفته و ۴ روز تخمین زده شد با اینکه شما تازه ۳۰ هفته تمام بودی فکر کنم میخوای تپلی باشی  ماشالله رشد خوبی داری  خانم دکتر گفتن حتی مو و مژه داری  الهی من فدای دختر نازم بشم عروسک مامان ...
29 مرداد 1399

پایان ماه ششم

به سلامتی دیروز وارد هفتمین ماه از دوران تو دلی بودن شما خانم خانم ها شدیم قشنگم  دخترک مامان دیروز مامانی برات بند پستونک با حروف اسمت درست کرد  مبارک پرنسس کوچولوی مامان باشه قشنگم جدیدا توی ناف مامان خیلی وول میزنی فکر میکنم دست یا پای کوچولوته  اخه خیلی کوچولو و ریزه ...
2 مرداد 1399

پایان هفته بیست و چهارم

عشق دل مامان سلام دیروز با بابا محسن رفتیم برای سونو انومالی دوم  توی آنومالی اول تو سر شما خوشگل دختر کیست کوروئید پلکسوس  دیده شده بود به اندازه ۲میلی متر که دکتر گفت نگرانی نداره و جذب میشه  برای همین برامون انومالی دوم‌رو نوشت تا بررسی مجدد انجام بشه خلاصه دیروز رفتیم سونوگرافی نسیم پرتو و ما شما گل دختر رو دیدیم و کلی کیف کردیم از دیدن گل روی شما  خداروشکر کیست جذب شده بود و شما کاملا سالم‌سالم‌وول میزدی تو دل مامان و دلبری میکردی  حالت بریچ تو دل مامان جا خوش کردی فسقلی مامان ...
18 تير 1399

هفته بیست و چهارم

سلام گل قشنگم آسمون یه رنگم ... قربون شکل ماهت برم مامانی توی این هفته قراره برم روی ماه ات رو ببینم دخمل مامان ! امروز برای شما نازنین دخترکم کاموا سفارش دادم تا مامان زری براتون پتو دورپیچ خوشگل ببافه قشنگم اینم از کاموا های شما راستی شما امروز خیلی وول وول میزنی ؟ قضیه چیه مامانی  مدام با لگد هات میزنه به معده ام کم کم داشتم کلافه میشدم که دیگه آروم گرفتی مامانی یه کم یواشتر ❤💋 ...
14 تير 1399

سورپرایز به معنای واقعی

سلام قندک مامان  دیروز به صورت خیلی یهویی تصمیم گرفتیم که بریم سونو انومالی و همه چیز هم جور شد و رفتیم بعد از انکه به داخل اتاق سونوگرافی رفتیم و خانم دکتر دستگاه رو روی دل مامان گذاشت گفتم شما گفته بودین احتمالا پسره  گفت خودت چی میخوای گفتم هرچی که صلاحمونه همون باشه  و خانم دکتر گفتن شما شاهزاده خانم ما هستین  من و بابا خیلی خوشحال و شگفت زده شدیم از ته دل ذوق کردم برای گل سر هایی که قراره رو موهای گل دخترم ببندم پیرهن های ست دو نفره کفس های زنونه و دخترونه مانمان و دختری خدایا شکرت اومدم اینجا رو آب و جارو کنم و رنگ و روش رو عوض کنم قند و نبات مامانی شما الان توی 20 هفته ایی و تقریبا از ...
18 خرداد 1399