مرسانامرسانا، تا این لحظه: 3 سال و 7 ماه و 2 روز سن داره

پرنسس زندگی ما ...

گر خوبم‌گر بدم ملالی نیست چون تو را دارم

پایان هفته بیست و چهارم

عشق دل مامان سلام دیروز با بابا محسن رفتیم برای سونو انومالی دوم  توی آنومالی اول تو سر شما خوشگل دختر کیست کوروئید پلکسوس  دیده شده بود به اندازه ۲میلی متر که دکتر گفت نگرانی نداره و جذب میشه  برای همین برامون انومالی دوم‌رو نوشت تا بررسی مجدد انجام بشه خلاصه دیروز رفتیم سونوگرافی نسیم پرتو و ما شما گل دختر رو دیدیم و کلی کیف کردیم از دیدن گل روی شما  خداروشکر کیست جذب شده بود و شما کاملا سالم‌سالم‌وول میزدی تو دل مامان و دلبری میکردی  حالت بریچ تو دل مامان جا خوش کردی فسقلی مامان ...
18 تير 1399

هفته بیست و چهارم

سلام گل قشنگم آسمون یه رنگم ... قربون شکل ماهت برم مامانی توی این هفته قراره برم روی ماه ات رو ببینم دخمل مامان ! امروز برای شما نازنین دخترکم کاموا سفارش دادم تا مامان زری براتون پتو دورپیچ خوشگل ببافه قشنگم اینم از کاموا های شما راستی شما امروز خیلی وول وول میزنی ؟ قضیه چیه مامانی  مدام با لگد هات میزنه به معده ام کم کم داشتم کلافه میشدم که دیگه آروم گرفتی مامانی یه کم یواشتر ❤💋 ...
14 تير 1399

سورپرایز به معنای واقعی

سلام قندک مامان  دیروز به صورت خیلی یهویی تصمیم گرفتیم که بریم سونو انومالی و همه چیز هم جور شد و رفتیم بعد از انکه به داخل اتاق سونوگرافی رفتیم و خانم دکتر دستگاه رو روی دل مامان گذاشت گفتم شما گفته بودین احتمالا پسره  گفت خودت چی میخوای گفتم هرچی که صلاحمونه همون باشه  و خانم دکتر گفتن شما شاهزاده خانم ما هستین  من و بابا خیلی خوشحال و شگفت زده شدیم از ته دل ذوق کردم برای گل سر هایی که قراره رو موهای گل دخترم ببندم پیرهن های ست دو نفره کفس های زنونه و دخترونه مانمان و دختری خدایا شکرت اومدم اینجا رو آب و جارو کنم و رنگ و روش رو عوض کنم قند و نبات مامانی شما الان توی 20 هفته ایی و تقریبا از ...
18 خرداد 1399

شروع خاطرات

سلام پسرک ناز من  در حالی این متن رو برات یادداشت میکنم که شما در دل من جا خوش کردی و ۱۳ هفته تمام داری چند وقت پیش به دکتر برای سونو غربالگری رفتیم و به بنده گفتن شما گل پسر هستی احتمالا  همون طور که داداشی یاسین دلش میخواست شد و شما پسر پسر و قند عسل تشریف دارین من و بابا به نتیجه رسیدیم اسم شما گل رو بزاریم رادین  پس فعلا پسرم رادین خان هستین شما  عزیز دل مامان با دست های کوچولو و نازش شما خیلی باعث حالت تهوع در مامان میشی و با وجود خوردن چهار قرص در روز من همچنان تهوع دارم و میلم به هیچی نمیره عزیزم ولی باز خدا رو شکر بابایی مهربون شما اینجا کنارم و همه چی برام میخره و درست میکنه  فعلا ملو...
3 ارديبهشت 1399